اى مردم ، متاع این جهانى همانند گیاهى است خشک و بیمارى انگیز. پس ، از چراگاهى دورى گزینید که رخت بر بستن از آن خوشتر است از قرار گرفتن در آن و به اندک روزى آن خرسند شدن ، بهتر است از ثروت آن . آنکه مال فراوان اندوخته ، محکوم به فقر است و هر که از آن بى نیازى جسته به آسودگى رسیده . کسى را که به زیورها و آرایه هایش فریفته شود، نابینایى در پى است . هر که دوستیش را شعار خود سازد، دل خود را از اندوه پر ساخته و این اندوه در اعماق قلبش بماند، اندوهى بر او چیره شود و به خود مشغولش دارد و اندوهى محزونش نماید و همچنان ، با او در ستیز و کشاکش بود تا راه نفسش بسته آید و او را در گورستانى افکنند، در حالى که ، شاهرگ حیاتش بریده شده است . گرفتن جانش بر خداوند آسان بود و به گورستان بردنش براى یارانش سهل . مؤ من دنیا را به دیده عبرت مى نگرد، و به هر چه روزى روزانه اوست ، خرسند است و با خشم و کینه ، سخن دنیا را مى شنود، اگر گویند که توانگر شد، بى درنگ ، بانگ برآید که تهى دست گردید و اگر به زندگیش شادمان شوند باید به سوگ مردنش نشست . چنین است حال آدمى در این جهان و حال آنکه ، روزى که در آن نومید شوند هنوز در نرسیده است .
نهج البلاغه حکمت 359
.: Weblog Themes By Pichak :.